زمان جاری : پنجشنبه 14 تیر 1403 - 12:46 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



تعداد بازدید 113
نویسنده پیام
amin_master آفلاین

ارسال‌ ها308
عضویت22 /3 /1392
سن: 20
تشکرها3
تشکر شده4
كثرت احاديث سُنى ها در ستايش ايرانيان

از امور قابل توجه، ستايش ايرانيان در

منابع مذاهب سُنّى است ; به آن اندازه كه مى توان كتابى از احاديث صحيح در

منابع سنى جمع آورى كرد كه درباره نيكى ايرانيان و برترى آنها بر عرب باشد

! اما در منابع ما ( شيعى ) چنين رواياتى اندك است . علتش آن است كه

ايرانى ها نيروى نظامى و توان فكرى برجسته اى داشتند و مذاهب سنى را در

برابر مذهب اهل بيت(عليهم السلام) پايه ريزى كرده و منابع اين مذهب را

گردآورى كردند !

مشهورترين حديث ستايش ايرانيان

در منابع سنى ، حديث « الغنم السود والبيض ; گوسفندان سياه و سفيد است » كه

حافظ ابو نعيم اصفهانى در كتابش ( ذكر اصبهان ) ، از چند طريق گزارش شده

است : از ابو هريره ، نعمان بن بشير ، مطعم بن جبير ، ابوبكر ، ابن ابى

ليلى وحذيفه به نقل از پيامبر(صلى الله عليه وآله).

روايت حذيفه

چنين است : رسول خدا فرمود كه ديشب خواب ديدم گوسفند سياهى به دنبالم مى

آمد ، پس از آن گوسفندان سفيدى بودند ، آن قدر كه ديگر گوسفند سياهى

ميانشان نمى ديدم !

ابوبكر (در تعبير خواب پيغمبر) گفت : گوسفند

سياه ، عرب اند كه به دنبال شما مى آيند و گوسفندان سفيد عجم . آنها آنقدر

زياد مى شوند كه ديگر عربى ميان آنها ديده نشود ! رسول خدا فرمود : فرشته

اى نيز چنين تعبير كرد !

همچنين حديث « لأنا أوثق بهم منكم ; ما به

عجم ها اطمينان بيشترى داريم تا به شما عرب ها » را ابو نعيم در منبع

مذكور  از ابو هريره نقل كرده و مى گويد: سخن از موالى يا عجم ها نزد رسول

خدا افتاد ، فرمود : به خدا كه ما به آنان اطمينان بيشترى داريم تا به شما

عرب ها ( يا به برخى از شما عرب ها ) .

« به برخى از شما عرب ها » توسط راوى براى حفظ آبروى عرب ، اضافه شده است !

نيز حديث « لو كان العلم والايمان في الثريا ; اگر دانش و دين در ثريا (

ستاره پروين ) باشد » را عبد الرزاق  از ابو هريره آورده است كه رسول خدا

فرمود : اگر دين در ثريا باشد، مردى ( يا فرمود : مردانى ) از ايرانيان

بدان جا مى روند ، تا آن را به دست آورند !

مسند احمد  از ابو هريره

نقل مى كند : نزد پيامبر بوديم كه سوره جمعه بر ايشان نازل شد . وقتى آيه «

وآخرين منهم لما يلحقوا بهم » را خواند ، مردى پرسيد : اى رسول خدا !

اينها چه كسانى هستند ؟ پيغمبر پاسخ نداد ، و مرد دو يا سه بار پرسيد .

سلمان فارسى هم كنار ما بود . پيغمبر دستش را بر سلمان نهاد و فرمود : اگر

ايمان در ثريا باشد ، مردانى مانند اين بدان مى رسند .

يك نفر از

ياران رسول خدا پرسيد : اى رسول الله ! كسانى كه خدا فرموده «اگر ما عرب ها

روى برتابيم ، جاى ما را به مردمى غير از ما خواهد داد كه مانند ما نيستند

» ( محمد/38 ) چه اشخاصى هستند ؟ سلمان كنار رسول خدا بود . رسول خدا روى

پاى سلمان زد و فرمود : مقصود اين و يارانش هستند . سوگند به خدايى كه جانم

در دست اوست ! اگر ايمان در ثريا ( ستاره پروين ) باشد ، مردانى از فارس

آن را به چنگ مى آورند !

نيز حديث « ليصيرنّ أسداً لا يفرّون ;

شيرانى مى گردند كه فرار نمى كنند » را عبد الرزاق  از حسن بصرى روايت كرده

است كه رسول خدا فرمود : بين شما پر از عجم خواهد بود ، آن گاه مانند

شيرانى مى گردند كه از شما فرار نمى كنند ، و گردن تان را مى زنند و بهره و

سهم تان را خواهند خورد .

به تمام ملت هاى غير عرب ، « عجم » مى

گويند اما بيشتر به ايرانيان گفته مى شود . معناى حديث آن است كه : بسيارى

از آنان را به اسارت مى گيريد و برده خود مى كنيد ، اما به شكارچيانى بر ضد

شما تبديل مى شوند .

نيز حديث « يساقون إلى الجنة ; به بهشت

روانه مى شوند » را احمد  از سهل بن سعد ساعدى روايت كرده است و مى گويد :

همراه پيامبر(صلى الله عليه وآله) مشغول كندن خندق بوديم كه كلنگ رسول خدا

به سنگى برخورد و خنديد . پرسيدند : اى رسول خدا ! چرا خنديديد ؟ فرمود :

به حال مردمى خنديدم كه عرب ها آنان را از طرف شرق (ايران) با غل و زنجير

مى آورند و به بهشت روانه مى كنند .

اين حديث بشارتى براى فتح ايران و شكسته شدن طاق كسرى و اسير گرفتن ايرانيان در اسلام است .

نيز

حديث « إن الفرس عصبة من بني هاشم ; ايرانيان شاخه اى از بنى هاشم اند » .

ابن عباس مى گويد : نزد رسول خدا از فارس نام بردم ، فرمود : فارس شاخه اى

از ما بنى هاشم است .

معناى « اهل بيت » در اين حديث مى بايست به

معناى لغوى باشد كه مقصود ابن عباس يا راوى ، عباسيان است ، چون انقلاب بنى

عباس (بر ضد امويان) با تلاش و رهبرى ايرانيان به ثمر نشست . ]پس حديث

بدين معناست كه ايرانيان جزء ما عباسيان و عرب ها شمرده مى شوند ، چون

پيروزى ما مديون وجود آنهاست[ اما اهل بيت در مذهب ما ( شيعه ) اصطلاحى

نبوى است كه رسول خدا در حديث متواتر « كسا » آنان را مشخص كرده و ولايت

شان را به امت فهمانده و فرموده است : « خدايا ! اينان اهل بيت من هستند » .

اينان : على ، فاطمه ، حسن ، حسين و نُه تن از ذريه حسين اند كه آخرين شان

مهدى(عليه السلام) است .

نيز حديث « ضياطره ، مردان درشت هيكل » .

در شرح نهج  آمده است : اشعث از سر و روى مردم گذشت تا به امام على(عليه

السلام) نزديك شد و عرض كرد : اى امير مؤمنان ! اين سرخ رويان (= عجم) در

نزديكى به تو ، بر ما چيره شده اند ! و منبر را با پايش تكان داد ، صعصعة

بن صوحان گفت : چكار به اشعث داريم ؟ اگر امير مؤمنان(عليه السلام)درباره

عرب فرمايشى بفرمايد ، پيوسته گفته و نقل مى شود .

امام فرمود :

در برابر اين « درشت هيكل ها » چه كسى يار من است ؟! . . . آيا دستور مى

دهيد كه آنان را طرد كنم و برانم ؟! آنها را نخواهم راند كه از جاهلان

خواهم شد . سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و آفريدگان را خلق كرد ! براى

بازگشت به دين ، به روى شما شمشير خواهند كشيد ، چنان كه در آغاز ، شما با

آنها جهاد كرديد .

آنچه مربوط به بحث ماست ، نقش و تأثير ايرانيان

در عصر ظهور و جنبش امام مهدى(عليه السلام) است . در اين باره احاديثى در

منابع شيعه و سنى تحت هفت عنوان وارد شده است : قوم سلمان ، اهل مشرق ، اهل

خراسان ، اصحاب رايات سود ( پرچم هاى سياه )، فُرْس ، اهل قم و اهل طالقان

كه در تمام آنها ،  مقصود ايرانيان هستند مگر آن كه قرينه اى بر خلاف آن

باشد .

هرشب میان مقبره ها راه می روم
شاید هوای زیستنم را عوض کنم
پنجشنبه 20 تیر 1392 - 22:12
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش




پرش به انجمن :