زمان جاری : پنجشنبه 14 تیر 1403 - 2:00 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



تعداد بازدید 172
نویسنده پیام
Admin آفلاین

ارسال‌ ها121
عضویت23 /3 /1392
محل زندگیجایی زیر آسمون خدا
سن: 20
تشکرها5
تشکر شده106
قسمت

روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت. در همسایگی او خانه ای قدیمی بود

که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با

گذاشتن زباله کنار خانه اش و ریختن آشغال آزارش می داد .یک روز صبح خوشحال

از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان

است . سطل را تمیز کرد ، برق انداخت و آن را از میوه های تازه و رسیده حیاط

خود پر کرد تا برای همسایه ببرد .وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید

خوشحال شد و پیش خود فکر کرد این بار دیگر برای دعوا آمده است . وقتی در را

باز کرد مرد به او یک سطل پر از میوه های تازه و رسیده داد و گفت : " هر

کس آن چیزی را با دیگری قسمت می کند که از آن بیشتر دارد . "

عشق یعنی پاک ماندن در فساد . . . . . . آب ماندن در دمای انجماد


در حقیقت عشق یعنی سادگی . . . . . . درکمال برتری ، افتادگی !


سه شنبه 04 تیر 1392 - 17:41
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده: 1 کاربر از Admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: m_m &




پرش به انجمن :