سيد بن طاووس (ره ) مى فرمايد: شخص موثقى , كه اجازه نداده نامش را بگويم ,
برايم نقل كرد: از خدا خواستم كه حضرت ولى عصر (ع ) و امام زمان خود را
ببينم .
در خـواب ديدم كه كسى به من فرمود: آن حضرت را در فلان وقت مشاهده خواهى كرد.
در همان وقـت بـه كاظمين رفتم .
وارد حرم مطهر شدم .
ناگاه صدايى شنيدم , كه صاحب آن صدا, حضرت امـام مـحـمـد تـقـى (ع ) را زيـارت مـى كـرد.
من صاحب صدا راقبل از اين جريان مى ديدم , ولى نـمـى دانـستم كه آن بزرگوار
است , اما در اين جا ايشان را شناختم , در عين حال , نخواستم بدون مقدمه
خدمتشان مشرف شوم .
به همين علت داخل حرم شده و سمت پايين پاى حضرت موسى بن جعفر(ع ) ايستادم .
ناگاه همان بزرگوار, كه مى دانستم حضرت بقية اللّه (ع ) است با يك نفر ديگر كه همراه او بود, از حرم بيرون رفت .
من ايشان را ديدم , اما مهابت و رعايت ادب مانع شد كه چيزى بپرسم ((16)).