چه نيازي است به رهبري و نظام امامت و ولايت؟
اما اصل نياز جامعه به رهبري و مديريت، يک امر بديهي است، چون هيچ جامعه اي
بدون رهبر و هيچ کارواني بدون کاروان سالار، هيچ لشگري بدون فرمانده، بقا و دوام
نخواهد يافت، نظام همه امور، در گرو وجود مديريّت صحيح است، لذا هر جمعيتي وقتي
بخواهند تشکيل شوند، در بين خود رئيس و رهبري را انتخاب مي نمايند، و اين مسأله
عملاً مورد اتفاق همه ملل بوده و هست، اگر چه در نوع و شکل آن و فردي يا گروهي بودن
آن تفاوتها و نظرات مختلف دارند.
و اما خصوص نظام امامت و ولايت، پس نياز به آن براي آن است که نظامات ديگر،
هيچ يک مقاصدي را که بشر از يک نظام سالم و عدل انتظار دارد برآورده نمي کنند و در
هيچ يک آنها اصل حکومت اصلح و افضل، و اصل نفي استضعاف و عدم تجاوز به حقوق ديگران،
مراعات نمي شود. نظاماتي که در طرف افراط و تفريط قرار دارند. يا فقط حنبه حيواني
بشر را ملاحظه مي نمايند و حکومت و سازمانهاي آن مانند يک مؤسسه دامداري مدرن،
برآورنده نيازهاي حيواني بشر مي باشند که اگر راست بگويند وبه اين مقدار تعهد خود
عمل کنند (با اينکه عمل نمي کنند) در برابر کار و زحمت و فرمان بري انسانها در
کارخانه و سازمانهاي کشاورزي، خوراک و پوشاک و قرار گاهي به آنها مي دهند، يا چنان
او را آزاد مي سازند که به اسم آزادي، هر عمل ضد شرف و انسانيّت را مرتکب شود. و
براي ثروت اندوزي از هر جنايت و خيانت روي نگرداند. اين حکومتها دنيا را سرگردان، و
بشر را از زندگي نااميد، و در امواج نگرانيها و خطرات و ناآرامي غرق ساخته است که
محصول آن تمدن منهاي انسانيّت کنوني است.
واقع شده و مکتبهاي سياسي و اجتماعي گوناگون که عرضه شده، نواقص و معايب اين نظامها
بيشتر ظاهر شده و معلوم گرديده است که اينها دردهاي واقعي بشر را درمان نخواهند کرد
است.
عدالتيها با اين نظام در حدّي که ممکن است پايان مي پذيرد.
کار و کوشش علي، پايداري و فداکاري علي است.
به رهبري آن منصوب شد، واجد اين صلاحيت است و بدون معرفي خدا و پيغمبر، کشف و تشخيص